پرستار آبادانی :
پرستاران در دفاع مقدس سنگ تمام گذاشتند
پرستار وظیفه شناس آبادانی با اشاره به مشکلات و دشواری های امدادرسانی در دوران حصر آّبادان گفت: پرستاران در دفاع مقدس خالصانه از دل و جان مایه گذاشتند و واقعاً سنگ تمام گذاشتند.
|
عصمت سلیمانی در گفت و گو با خبرنگار نظام پرستاری با تشریح شرایط دشوار امدادرسانی به رزمندگان در دوران حصر آبادان گفت: جنگ که شروع شده بود، وضعیت بسیار وخیم شده بود و دائماً مجروح و زخمی به بیمارستان می آوردند و بعد از محاصره آبادان شرایط سخت مضاعف شده بود.
وی افزود: خاطرم هست که بنده به عنوان طرح اقماری در بیمارستان طالقانی آبادان مشغول به خدمت بودم که یک روز که طبق معمول به سر کار آمدم اعلام شد که خانم سلیمانی شما چرا هنوز در شهر هستید، شب گذشته تمام همکاران خانم به دلیل امکان سقوط آبادان و اشغال شهر و بیمارستان توسط عراقی ها از شهر خارج شده اند و بهتر است شما هم شهر را ترک کنید اما بنده با مشاهده شرایط و نیاز مجروحان به حضور ما به همراه چند تن از همکاران خانم دیگر به رغم تمام هراس ها و نگرانی ها تصمیم به ماندن گرفتیم و شهر را ترک نکردیم.
این پرستار فداکار که با وجود بارداری و داشتن فرزند یکساله، 4 سال اول جنگ تحمیلی در بیمارستان آبادان ماند تا جان هزاران رزمنده را نجات دهد، ادامه داد: البته در تمام آن دوران اضطراب و نگرانی زاید الوصفی همراه ما بود که اگر زمانی عراقی ها وارد شهر و بیمارستان شوند، ما چه کنیم و این دلهره همواره ذهن و روح ما را آزار می داد اما با خودم می گفتم در این شرایط کجا می توانم بروم؟
وی نبود مواد غذایی را یکی از مشکلات مشهود در زمان حصر آبادان عنوان کرد و گفت: در زمان محاصره آبادان، مواد غذایی به شهر نمی رسید به طوری که مجبور بودیم نان کپک زده بخوریم و با حداقل مواد و هر چیزی که دم دستمان بود، غذا تهیه کنیم و حتی به خاطر دارم که یک روز که تعدادی از رزمندگان یکی از همرزمی های خودشان را که مجروح شده بود را به بیمارستان آورند از گرسنگی چند روزه همسنگری ها و نبود مواد غذایی در سنگرشان گفتند و من مجبورم شدم مختصری از غذای باقی مانده بیمارستان که تعدادی تخم مرغ و سیب زمینی آب پز بود را به آنها بدهم تا برای همسنگری های خودشان ببرند.
سلیمانی ادامه داد: واقعاً وضعیت خیلی بدی بود و امدادرسانی ها در بدترین شرایطی که بتوان تصور کرد، صورت می گرفت. چون مدتی هم برق و آب بیمارستان قطع شده بود و ما مجبور بودیم آب را با کمک ماشین های آتش نشانی از رود بهمنشیر بیاوریم و در بشکه بریزیم و از آن استفاده کنیم یا در شرایط بی برقی در زیر نور فانوس در آب و هوای بسیار گرم آبادان به مجروحان خدمات رسانی کنیم.
وی افزود: وقتی زخمی ها را می آورند به دلیل قطعی برق و گرمی هوا با دشواری های بسیاری روبه رو بودیم به گونه ای که عرق مجروحان وقتی به زخم هایشان می رسید سوزش شدیدی را ایجاد می کرد و به دلیل قطعی برق و نبود کولر ما پرستاران علاوه بر انجام خدمات پرستاری مجبور بودیم با تکه ای مقوا هم شده بالای سر مجروحان بنشینیم و آنها را باد بزنیم تا عرق ناشی از گرما و برخورد آن با جراحت هایشان، درد این بندگان خدا را بیشتر نکند.
این پرستار آبادانی اضافه کرد: علاوه بر این به علت قطعی برق، آسانسور ها هم از کار افتاده بودند و ما مجبور بودیم مجروحان را با برانکاردهای دستی از پله ها جابه جا کنیم که واقعاٌ شرایط دشواری را رقم زده بود و سختی خدمت رسانی را دو چندان می کرد.
وی گفت: بنده 4 سال و 4 ماه و 13 روز در جنگ بودم و خاطرات تلخ و شیرین زیادی را از آن زمان دارم یکی از خاطرات شیرینی که از آن دوران به خاطرم دارم این است که در بیمارستان یکی از رزمندگان را که به شدت مجروح شده بود را به تصور اینکه شهید شده است، آماده کرده بودند که به سردخانه ببرند و حتی روی صورت او را به عنوان شهید کشیده بودند اما به یکباره بنده از همکارانم گوشی جدیدی خواستم تا بار دیگر و با گوشی دیگری وضعیت ایشان را چک کنم و به خواست خدا متوجه علایم حیاتی او که بسیار ضعیف شده بود، شدم و فریاد زدم که زنده است.
سلیمانی ادامه داد: البته یادگارهایی هم از آن زمان در جسم و روح من و همکاران بنده به جای مانده است به طوریکه برای خوردن یک لیوان آّب یا یک قاشق غذا به دلیل لرزش دست مشکل دارم و دستانی که زمانی در دفاع مقدس به ماهرانه ترین صورت به رزمندگان و مجروحان خدمات رسانی می کرد امروز از خوردن و آشامیدن روزمره نیز عاجز شده است.
وی یادآور شد: پرستاران و کادر درمانی در آن دوران اوج ایثارگری و از خود گذشتگی را برای دفاع از کشور به نمایش گذاشتند به طوری که امروز گفتن شرایط آن دوران آسان است ولی واقعاً توصیف شرایط دشوار آن دوران در قالب کلمات و واژگان به صورتی که قابل درک و تصور برای شنونده و خواننده باشد، غیر ممکن است
وی درباره احساس خود در زمان شنیدن خبر شکست حصر آبادان گفت: در آن لحظه خوشحالی زاید الوصفی داشتم زیرا خیلی از استرس ها و نگرانی ها از بین رفت بویژه اینکه همسرم بنده نیز در بیمارستان شرکت نفت که در تیررس مستقیم دشمن بود، کار می کرد.
این پرستار فداکار گفت: پرستاران در این زمان واقعاً خالصانه از دل و جان برای حفظ کشور و مقاومت در برابر دشمنان و متجاوزین مایه گذاشتند و باید به گونه ای شایسته قدردان این عزیزان بود و نباید این موضوع محدود به یک روز یا یک هفته خاص باشد.